چقده تو این چهل روز بی تو سختی کشیدم
چقده تو این چهل روز پی ناقه دویدم
چقده دلم می خواست که ببینمت اما
سر تو روی نی بود به سرت نرسیدم
به سرت نرسیدم، نرسید هیچکی به دادم
خاطرات تو داداش مگه میشه بره یادم
تو بگو مگه آخه چقده صبر داره آدم
صبرمو مثل سرت بریدن حسین
با لگد حساب من رسیدن حسین
شامی ها همه مثل یزیدن حسین
زینبم به کربلا رسیدم حسین..........
ناراحتم از دوری ولی چاره ندارم
تو بگو اگه زینب خوشی داره ندارم
به دیدن تو داداش اومدم ولی افسوس
چادری به جز این چادر پاره ندارم
آره چاره ندارم به جز اینکه اشک بریزم
یا اینکه بگم از درد دل و حال مریضم
نمی دونی چه کرده با من این دوری عزیزم
مثل یک شکسته قلبم حسین
گریه کن که گریه داره قصه ام حسین
یک نفس میون راه نشستم حسین
زینبم به کربلا رسیدم حسین..........
تا همیشه میمونه غمی که توی سینه اس
خواهرت راهی کن رهسپار مدینه اس
میدونی رباب میخواد کنار تو بمونه
روضه خون ما تو راه تا مدینه سکینه اس
هنوز هم صدای گریۀ اصغر توی گوشم
هنوزم قد سیراب شدنم آب نمی نوشم
تا اون وقتی زنده ام برای تو مشکی میپوشم
اومده وداع کنه باهات خواهرت
من دارم میرم مدینه با دخترت
تو بمون کنار اصغر و اکبرت
زینبم به کربلا رسیدم حسین..........